خسته از قيل و قال زمونه و دلزده از دروغها و نيرنگهاي پوچ دنيايي
کبوتر دلش را به هواي حرم يار به پرواز در آورده بود
هميشه دلش مي خواست يه شب عيد مبعث روبروي گنبد سبز و نوراني رسول خدا (ص) باشه
تا بتونه مستقيم حرفهاي نگفته اي که سالها توي گنجه ي دلش محبوس کرده بود رو فرياد بزنه
تا ناگفته ها رو به گوش پيامبرش برسونه و دلش رو از هرچه غبار هست بتکونه
و حالا باورش نمي شد ...........[گل]عيدتان مبارک[گل]التماس دعا [گل]به روز هستم[گل]